یوسف و یوسف آفرین ! - شین مثل شعور
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یوسف و یوسف آفرین !

بسم الله الرّحمن الرّحیم

پیراهنها بهانه اند یوسفها هستند که هستند !

http://img.asemooni.com/holy-yusef-5.jpg

روزی پیراهنی از یوسف در آوردند و به خونش آغشتند که به یعقوب بگویند که گرگ یوسفش را دریده است غافل از اینکه خود نامه سلامت یوسف را برای یعقوب می برند ( پیراهن فقط خون آلود بود و دریده نشده بود ! ) روزی دیگر پیراهنی از یوسف دریده شد ؛ گرگها همیشه در لباس گرگ نیستند ! ... اینبار هم پیراهن زبان باز کرد و گفت کار ، کار کدام گرگ است ! ( از پشت دریده شده بود ! ) و این نجاتنامه یوسف بود از دست هوی و هوس زنان مصری !

امّا یوسف کارش شفا دادن است !

به پیراهن و غیر آن چه نیاز ... پیراهن وسیله است و یوسف هم !

این خداست که می برد و می‌آورد

دو نفر در داستان یوسف کور شدند ، یکی از محبّان بود و آن دیگری گرگ ! ...

یوسف باشی همه مبهوتت می‌شوند ! ...( گرگ و انسان و گل و گیاه !! )

و هر دو را شفا داد یوسف ... یعقوب که لایق هجران شد که خود کرده را تدبیر نیست ! و امّا زلیخا :  البته جامه گرگ بودن را در آوری شفا می یابی ! ...

این وسط می ماند زندان و قحطی و سالهای دور از خانه !

همه اینها وسیله اند تا یوسف ، یوسف آفرین را بر اریکه ذهنها بنشاند

در بند یوسف هم نمانیم که یوسف با پیراهنش فرقی با تفاوت ندارند !!!!

 




تاریخ : یکشنبه 93/9/9 | 7:14 صبح | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

  • paper | سبزک | تبلیغات متنی